باور کنید ننوشتن برای کسی که عادت به نوشتن دارد سخت است. این تقریبن یک هفته هر خبری را میشنیدم یک متنی "خودجوش" در ذهنم میجوشید تا جوشیده میشد و دور ریخته میشد. به همین خاطر تیتروار به متنهایی که در ذهنم آمد و رفت میپردازم تا ببینیم میتوانم این اعتیاد را دور بریزم یا نه.
تظاهرات خودجوش مردم عاشورایی
یک آتشی روشن میشود یک آبی میجوشد لیکن اینطور نباشد که این آب آنقدر بجوشد که از آن هیچی نماند. این آب باید به اندازه کافی بجوشد که بشود چایی درست کرد با آن. لیکن باز هیچ آبی خودش نمیجوشد یعنی آب خودجوش نداریم، هیچ تجمعی هم خودجوش نیست. شما یک اتشی روشن میکنید دودش میرود توی چشمتان لیکن مردمی میجوشند. حالا اینطور نباشد که مردم آنقدر بجوشند که نماند. همان بهتر که مردم را نجوشد.
سخنرانیهای آتشین بر علیه سران فتنه
"این بزغالهها، این گوسالهها..." خب آقایان یکبار تکلیف خودتان را با خودتان و ما مشخص کنید. ما "خسوخاشاک"ـیم، "اختشاشگر"ـیم، "فریبخورده"ایم، "گوساله"ایم چی هستیم بالاخره. البته اسم شناسنامهای مهم است ولی "هرچه ما را لقب دهند آنیم".
یعنی به دلم مونده یه بار یه روز یه جایی بگی جزو ملت غیور در صحنه محسوب شدهایم. تا دیروز ملت غیور در صحنه جزو ملت ایران بودند که برعلیه دول (؟) بیگانه راهپیمایی میکردند خیلی هم پرشور میآمدند فوق فوقش ۲ نمره انضباطی یا ۲۵ هزارتومان اضافی حقوقی، حق ماموریتی میگرفتند. لااقل ای مردم غیور خودجوش کربلایی یه بسته کیک و ساندیس میگرفتید که پیشرفت نمودهباشید. یک سوال دیگر هم پیش آمد اینکه این ملت کربلایی اگر اهل کربلا هستند که اصولن عراقی محسوب میشوند و بیشتر از مردم ایران در صحنه هستند و اگر ایرانی هستند که دیگر کربلایی نیستند و این باعث یک یاس فلسفی در من شدهاست.
پ.ن:
در تمام زندگیم به هیچیک از قولهایم مبنی بر تغییر در کارهای خوشایندم پایبند نبودهام.
تظاهرات خودجوش مردم عاشورایی
یک آتشی روشن میشود یک آبی میجوشد لیکن اینطور نباشد که این آب آنقدر بجوشد که از آن هیچی نماند. این آب باید به اندازه کافی بجوشد که بشود چایی درست کرد با آن. لیکن باز هیچ آبی خودش نمیجوشد یعنی آب خودجوش نداریم، هیچ تجمعی هم خودجوش نیست. شما یک اتشی روشن میکنید دودش میرود توی چشمتان لیکن مردمی میجوشند. حالا اینطور نباشد که مردم آنقدر بجوشند که نماند. همان بهتر که مردم را نجوشد.
سخنرانیهای آتشین بر علیه سران فتنه
"این بزغالهها، این گوسالهها..." خب آقایان یکبار تکلیف خودتان را با خودتان و ما مشخص کنید. ما "خسوخاشاک"ـیم، "اختشاشگر"ـیم، "فریبخورده"ایم، "گوساله"ایم چی هستیم بالاخره. البته اسم شناسنامهای مهم است ولی "هرچه ما را لقب دهند آنیم".
یعنی به دلم مونده یه بار یه روز یه جایی بگی جزو ملت غیور در صحنه محسوب شدهایم. تا دیروز ملت غیور در صحنه جزو ملت ایران بودند که برعلیه دول (؟) بیگانه راهپیمایی میکردند خیلی هم پرشور میآمدند فوق فوقش ۲ نمره انضباطی یا ۲۵ هزارتومان اضافی حقوقی، حق ماموریتی میگرفتند. لااقل ای مردم غیور خودجوش کربلایی یه بسته کیک و ساندیس میگرفتید که پیشرفت نمودهباشید. یک سوال دیگر هم پیش آمد اینکه این ملت کربلایی اگر اهل کربلا هستند که اصولن عراقی محسوب میشوند و بیشتر از مردم ایران در صحنه هستند و اگر ایرانی هستند که دیگر کربلایی نیستند و این باعث یک یاس فلسفی در من شدهاست.
پ.ن:
در تمام زندگیم به هیچیک از قولهایم مبنی بر تغییر در کارهای خوشایندم پایبند نبودهام.
2 comments:
از اون بدقولیهاییه که خوشم میاد ازشون
تلاش کن ، میتونی . والله یحب الساعیون :D
ارسال یک نظر